اسارت آنلاین


 

ترجمه: آذین صحابی




 
همگی ما صدها دفعه واژه «اعتیاد» را شنیدهایم و كمتر كسی را میتوانیم بیابیم كه این لغت به گوشش آشنا نباشد.
معمولاً اعتیاد با مفهومهای مواد مخدر، قاچاق و قاچاقچی و این روزها مواد روانگردان گرهخورده است و هیچكس تصور ذهنی خوبی از یك «معتاد» ندارد.در اینجا میخواهیم از نوع دیگری از اعتیاد (addiction) صحبت كنیم كه شاید بسیاری از وجود آن بیخبر باشند؛ اعتیاد به اینترنت یا بهتر است بگوییم اختلال اعتیاد به اینترنت (Internet Adcliction Disorder).
اختلال اعتیاد به اینترنت یك ناهنجاری روانشناختی است كه مانند اعتیاد به مواد مخدر نشانههای تحمل، ترك و برگشت علایم را در خود دارد. این بیماری روانشناختی، علاوه بر آزار دادن خود فرد، بر روابط او با دیگران نیز تاثیر گذاشته، اختلال ایجاد میكند و همانطور كه از نام آن پیداست، كاربران اینترنت و شهروندان دنیای مجازی و آنلاین، كسانی هستند كه در معرض خطر روزافزون ابتلا به این بیماری هستند.
متاسفانه باید گفت كه با بسط هر چه گسترده این جامعه مجازی، هر روز ساكنان بیشتری از دنیای حقیقی به اختلال اعتیاد به اینترنت دچار میگردند. اینترنت و منابع موجود در آن مرتباً گستردهتر و نوبهنو میشوند و نقش خود را بیشتر از پیش در زندگی ما برجسته و پررنگ میكنند.
به این ترتیب مردم به منابع غنیتر و سهلالوصولتری دست خواهند یافت كه راحت، تقریباً ایمن و با سرعت در اختیارشان قرار میگیرد و آنها میتوانند نیازهایشان را برآورده كنند و از همه مهمتر، لذت ببرند و سرگرم شوند. هر كدام از كاربران دائمی اینترنت درباره ابزار محبوبشان نظری خاص دارند.
عدهای میگویند كه اینترنت میتواند آدم را معتاد كند چرا كه استفاده مداوم از آن سبب آزردگی خاطر و خشم و رنجش دیگران میشود. عدهای دیگر اینطور عقیده دارند كه اختلال اعتیاد به اینترنت را نمیتوان با هیچ اعتیاد به مواد مخدری مقایسه نمود چرا كه لذت كاربر اینترنت و وابستگی بیمارگونه به آن با احساس نیاز و تلاش برای لذت بردن از مواد مخدر و روانگردان به تمامی متفاوت است.
به هر حال چه یك اختلال و بیماری حقیقی و جدی در كار باشد یا نباشد، واقعیت این است كه این دنیای مجازی بیحد و مرز در زندگی خیلی از انسانها مداخله كرده، آنها را به دردسر انداخته است. به راستی در این میان مقصر كیست؟ آیا شركتهای www را باید متهم كرد یا این خود فرد است كه باید سرزنش شود؟
پاسخ هر كدام از این دو كه باشند، تفاوتی در اصل ماجرا نخواهد داشت. راه چاره این نیست كه اینترنت را ممنوع و غیرقانونی اعلام كنیم چرا كه همان سناریوی مواد روانگردان و مخدر تكرار خواهد شد. راههایی وجود دارد كه میتوانیم از بروز اعتیاد به اینترنت پیشگیری كرده، اثرات سوء و ناگوار «شبكه گسترده جهانی» را به حداقل برسانیم.
حالا ببینیم كه انجمن روانپزشكی آمریكا، اختلال اعتیاد به اینترنت را چطور تعریف میكند. برای اینكه تشخیص وجود اختلال اعتیاد به اینترنت در فردی مسجل شود، لازم است كه او طی دوازده ماه، سه نشانه یا بیشتر از علایم زیر را نشان دهد:
۱ ) نشانه های تحمل: بیمار در این دوره برای اینكه بتواند خود را راضی كند، ساعات زیادی را با اینترنت مشغول است و هر روز زمان بیشتری را اختصاص میدهد چرا كه هر چه این روند را ادامه میدهد، راضی نمیشود.
۲ ) لازم است كه دو یا تعداد بیشتری از نشانههای ترك طی چند روز تا یك ماه پس از كاهش تعداد ساعات كار با اینترنت مشاهده شوند.
این كار سبب خواهد شد كه شخص پریشان و آشفته شده در عملكرد زندگی شخصی، اجتماعی و شغلیاش اختلال و مشكل به وجود آید. این علایم را میتوان این طور بیان كرد: اضطراب، افكار وسواسی راجع به اینكه الان در اینترنت و جهان مجازی چه چیزی در حال وقوع است، رویاپردازی درباره اینترنت و حركات آگاهانه یا ناآگاهانه انگشتان به حالت تایپ روی كیبورد.
۳ ) نشانه های ترك با از سر گرفتن كار با اینترنت فروكش خواهند نمود.
۴ ) شخص در ابتدا با خودش قرار میگذارد كه مدت معینی با اینترنت كار كند ولی معمولاً این زمان خیلی طولانیتر خواهد شد.
۵ ) او بر اثر بیماری بسیاری از وظایف شغلی یا اجتماعی و سرگرمی و تفریحاتش را به فراموشی میسپرد.
۶ ) ممكن است كه شغل و موقعیت اجتماعی این فرد بر اثر كار بیش از اندازه و بیمارگونه با اینترنت به خطر افتاده و حتی آنها را از دست بدهد.
پژوهشگران خصوصیات دیگری را نیز ذكر كردهاند كه میتوانند از وجود اختلال اعتیاد به اینترنت در شخصی، خبر دهد:
۱ ) معتاد به اینترنت زمانی كه بخواهد آن را ترك كند یا زمان حضور در اینترنت را كاهش دهد، احساس بیقررای نموده تحریكپذیر و عصبی میشود.
۲ ) اینترنت پناهگاه بیمارانش است و آنها برای فرار و خلاصی از بار گناه، افسردگی، اضطراب یا درماندگی به شبكه گسترده جهانی پناه میبرند
۳ ) معتادان به وب برای پنهان كردن میزان حقیقی تعداد ساعات كارشان با اینترنت به خانوادهشان دروغ میگویند.
۴ ) بیماران به دفعات و بدون توجه به هزینه گذراندن اوقاتشان با اینترنت، از آن استفاده میكنند. حالا اعتیاد به مواد مخدر را با اعتیاد به اینترنت مقایسه میكنیم: هر دو این ناهنجاریها بیماریهای روانشناختی هستند كه دورههای تحمل، ترك و اختلال در عملكرد اجتماعی را دارند.
هر دو نوع معتادان در ابتدا با میزان معینی از ابزار شروع میكنند ولی به تدریج آن مقدار معین دیگر پاسخگوی نیاز آنها نخواهد بود و ناچار مقدار بیشتری استفاده میشود تا همان اندازه لذت و خوشی حاصل شود(تحمل).
نشانههای لرزش دستها، اضطراب، دمدمیمزاجی و افسردگی پس از ترك حالاتی هستند كه هر دو معتاد پس از قطع رفتارشان، تجربه میكنند(ترك) و انجام وظایف گوناگون شغلی و اجتماعی هر دو گروه، هم از نظر كیفی و هم از نظر كمی تنزل خواهد نمود. در حقیقت ماهیت اختلال اعتیاد به اینترنت (IAD) ناتوانی در كنترل تكانه (impulse) است و بدن بیمار از «ماده» خاصی متاثر نیست.
به این خاطر محققان IAD را به اختلال «شرط بندی بیمارگونه» شبیه تر میدانند. ولی اثرات این اعتیاد نیز به مانند اثرات الكلیسم منفی و مخرب بوده كیفیت زندگی شخص را پایین میآورند.دكتر كیمبرلی.اس.یانگ، پانصد كاربر افراطی اینترنت را مورد بررسی قرار داد.
او برای مقایسه علایم این اشخاص از معیارهای بالینی «راهنمای نشانهشناسی انجمن روانپزشكی آمریكا» برای اختلال شرطبندی بیمارگونه، استفاده كرد. با بكارگیری این معیارها مشخص شد كه ۸۰درصد این كاربران، كاربران وابسته به اینترنت هستند.
دكتر یانگ اینطور عقیده دارد كه: «استفاده بیمارگونه و افراطی از اینترنت میتواند مانند هرگونه اعتیاد شناخته شده دیگری چون اختلالات خوردن، الكلیسم و شرطبندی بیمارگونه در روند زندگی شخصی، اجتماعی، تحصیلی و پولی و شغلی هر فردی اختلال وارد كند.»
پزشكان و روانشناسان بسیار كوشیدهاند تا اختلالات اعتیادی را توضیح دهند و از تئوریهای گوناگونی بهره گرفتهاند. این تئوریها موارد زیر را شامل میشوند: تئوریهای روانپویشی، شخصیتی، روانی اجتماعی، رفتاری و زیستپزشكی همگی آنها نمیتوانند هر نوع اعتیادی را به خوبی توضیح دهند و تعدادیشان در شرح اختلال اعتیاد به اینترنت كارایی بیشتری دارند.
دیدگاههای روانپویشی و شخصیتی از وجوه آسیبهای دوره كودكی، دیگر ویژگیهای شخصیتی یا اختلالات دیگر و بیماری پذیری ارثی به IAD مینگرند و برای شرح آن از این دیدگاهها كمك میگیرند ولی در این میان منظر بیماریپذیری ارثی یا diathesis بیش از بقیه به كار میآید.میتوان اینطور گفت كه بعضی افراد و با توجه به فاكتورهایی گوناگون میتوانند بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به نوعی اختلال اعتیادی باشند یا به عبارتی «بیماریپذیرتر» باشند.
مثلاً اعتیاد به الكل، هروئین، شرطبندی یا كار با اینترنت. ممكن هم است این اشخاص در تمام مدت زندگیشان اصلاً به هیچ گونه اعتیادی مبتلا نشوند ولی از طرف دیگر ممكن است در یك موقعیت دشوار و بحرانی، عوامل استرسزای محیط این استعداد بالقوه را بیدار كنند و اینجاست كه امكان دارد این اختلالات اعتیادی خود را نشان دهند.
اگر شخصی گاه به گاه مشروبات الكلی بنوشد ولی رفتهرفته مقدار مصرفیاش را بالا ببرد، ممكن است كاملاً به الكل وابستگی پیدا كرده و معتاد شود. همین فرضیه در مورد اختلال اعتیاد به اینترنت (IAD) هم صدق میكند.
اگر شخصی كه مستعد ابتلا به اعتیاد است، در زمانی مناسب و در موقعیتهایی مناسب با بروز اعتیاد قرار گیرد، احتمال بیمارشدن او اندك نخواهد بود. ایده موجود در فرضیه «بیماریپذیری ارثی» این است كه آنچه در شكلگیری یك اختلال اعتیاد مهم است نه نوع و شكل آن، بلكه خود شخص است.
پژوهشگران از دیدگاه رواناجتماعی هم به IAD پرداختهاند. بعضی از انواع اعتیاد بیشتر افراد طبقه خاصی از اجتماع، نژادهای مشخص و یا سنین خاصی را گرفتار میكنند و مثلاً این فرضیه درباره الكلیسم ثابت شده است ولی محققان نتوانستهاند درباره كاربران معتاد به اینترنت چنین نتیجهگیری كنند چرا كه هنوز پژوهشهای كافی در این زمینه انجام نشدهاند.
تئوریهای رفتاری و دیدگاههای رفتارگرا نیز به كمك دانشمندان آمدهاند. در واقع دیدگاه روانشناس و پدر تئوری رفتارگرایی «بی.اف.اسكینز» در این میان مورد استفاده است كه از مكانیسم شرطی شدن عامل صحبت میكند كه شخص كاری انجام میدهد و در مقابل آن پاداشی دریافت میكند یا تنبیه میشود.
در اینجا فرض بر این است كه كودكی خجالتی و كمروست و از برخورد با دیگران مضطرب و نگران میشود. او ترجیح میدهد تنها باشد و با كودكان دیگر بازی نكند. به همین دلیل سعی میكند تا جای ممكن با آدم جدیدی برخورد نكرده، آشنا نشود و این طوری از اضطراب و ترس حاصل از صحبت و مراوده با اشخاص جدید، پرهیز و اجتناب نماید.مضطرب نشدن و آسودگی خاطر پاداشی است كه او در مقابل این رفتار دریافت میدارد و باعث میشود كه رفتار تقویت شود و همچنان ادامه یابد. این پروسه همانی است كه در شكلگیری اختلالات اعتیادی رخ میدهد و اعتیاد به اینترنت نیز چنین است.
مواد مخدر، الكل، شرطبندی و كار با اینترنت نوعی از لذت، هیجان و آرامش روحی و جسمی به همراه دارند كه باعث میشوند فرد از دنیای واقعی و حقایق آن منفك شود.
اگر شخصی خواهان این پاداشها باشد و بفهمد كه میتواند به وسیله اینترنت و دنیای مجازی آن از حقایق و اضطرابها و نگرانیهای دنیای واقعی بگریزد و لذت ببرد، به احتمال زیاد دفعات بعد كه اینچنین احساس نیاز كرد، به «شبكه گسترده جهانی» پناه خواهد جست و این چرخه همچنان به جریان خود ادامه میدهد.
بهرغم گفتههای پژوهشگران و روانپزشكان و تأیید وجود اختلال اعتیاد به اینترنت و اعلام آن به عنوان یك بیماری، كابران اینترنت همچنان شك دارند كه آیا واقعاً اینچنین اعتیادی وجود دارد و آیا به راستی مشكلساز و بیمارگونه است یا نه.
بعضی از مردم معتقدند كه اینترنت فقط یك ابزار دوستانه و بیخطر است كه میتوان با استفاده از آن اطلاعات جمعآوری كرد، با دوستان جدید آشنا شد و وقت خود را سپری نمود.
Mental Health Net، اتاق گفتوگویی را ترتیب داده كه در آن موضوعات گوناگون بهداشت و سلامت روان مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرند. كاربران بسیاری از سراسر ایالات متحده آمریكا در گفتوگویی كه به سال ۱۹۹۷ درباره اعتیاد به اینترنت ترتیب داده شده بود شركت كردند و نظراتشان را بیان نمودند.
بعضی از آنان با وجود این اعتیاد موافق بوده میگفتند كه به طور قطع ممكن است یك كاربر، به اینترنت معتاد شود. تعدادی هم این حرف را بیاساس و مزخرف دانستند.
یكی از كاربران این طور گفته بود كه «چنین چیزی وجود ندارد. من از چیزهای بسیاری لذت میبرم كه انجام دادنشان را دوست دارم و بسیار نیز به آنها میپردازم ولی به هیچ كدام معتاد نشدهام. اینترنت در دنیای امروز كه پر از آدمهای تنهاست بسیار مورد توجه بوده، ابزار ارتباطی خوب و مفیدی است.»
یكی دیگر از پاسخدهندگان معتقد بود كه «ممكن است این اعتیاد وجود داشته باشد ولی آنقدرها هم بد نیست. خود من ساعات زیادی با اینترنت مشغولم و احساس میكنم با منبعی پایانناپذیر از اطلاعات مواجهم. صفحات این دایرهالمعارف هرگز به آخر نمیرسند و اگر هم به چیزی معتاد شده باشم، به اطلاعات و دانستنیها وابسته و معتادم. گذشته از این اگر ما به چیزی در زندگی وابسته و معتاد نباشیم به چه خاطری زندگی كنیم؟»
روانشناسانی چون «یانگ» معتقدند كه استفاده بیش از اندازه و افراطی از اینترنت سبب میشود كه سلامتی روان و جسم كاربر به خطر بیفتد و در زندگی روزمرهاش اختلال و آسیب ایجاد شود. این آسیبها در تعدادی از نشانههای تنظیم شده توسط انجمن روانپزشكی آمریكا مشهود هستند.
روزنامه نیویورك تایمز در آگوست گزارشی درباره IAD منتشر نمود كه در آن نمونههایی واقعی از معتادان به اینترنت نقل شده بود. یكی از آنها زنی بود كه شوهرش او را به خاطر استفاده مفرط و بیمارگونهاش از اینترنت طلاق داده بود.
این خانم به قدری با اینترنت مشغول میشد كه خرید خانه و غذا پختن و كارهای روزمرهاش را فراموش میكرد و یادش میرفت كه باید بچههایش را به دكتر ببرد. دیگری پسر نوجوان هفدهسالهای بود كه به طور مشخصی از نشانههای ترك رنج میبرد.
زمانی كه او برای درمان اعتیادش به اینترنت در مركز ترك و بازپروری معتادان به الكل و مواد مخدر بستری بود، كاملاً واضح است كه اختلال اعتیاد به اینترنت قطعاً وجود دارد. سؤال این است كه اگر شخصی در این بین مقصر باشد، او كیست؟ كسی كه برای جستجوی اطلاعات، چت، بازی یا فقط گشت و گذار و وقتگذرانی در اینترنت، از آن استفاده میكند یا آن شركتهای كامپیوتری تولیدكننده انواع و اقسام بازیها، امكانات یا حتی ویروسهای جدید دنیای آنلاین؟
اصلاً میتوانیم بپرسیم بهتر نیست از همان ابتدا به فرزندانمان اجازه ندهیم سراغ اینترنت بروند تا معتاد شبكه نشوند؟! پیداست كه این سؤال فقط یك شوخی است. به واقع و به طور قطع نمیتوان گفت كه چه كسی مقصر است ولی یك چیزی كاملاً روشن است و آن اینكه بیشتر افرادی كه حتی برای مدت طولانی و ساعات زیاد در اینترنت جستجو میكنند، به اختلال اعتیاد به اینترنت مبتلا نمیشوند.
برنامهریزان و فراهمكنندگان خدمات آنلاین وظیفه دارند محتوا، خدمات و امكانات خوبی را عرضه كرده در ضمن مراقب كسب و كارشان هم باشند و كیفیت رقابتی كارشان را حفظ نمایند. این خود كاربران هستند كه باید مدت و چگونگی استفاده خود از اینترنت را كنترل كنند و زمانبندی مشخص و مناسبی را برای كارشان با شبكه تنظیم نمایند.
متأسفانه ممكن است آن افرادی كه آمادگی بیشتری برای ابتلا به اعتیاد دارند، نتوانند این كار را انجام دهند یا نشانههای بروز IAD را تشخیص ندهند. و حالا سؤال اینجاست كه برای پیشگیری از IAD چه میتوان كرد؟
دكتر ایوان گلدبرگ، روانپزشك خالق عبارت «اختلال اعتیاد به اینترنت» است كه به همراه خانم دكتر یانگ در زمینه پیشگیری و جلوگیری از رشد IAD راهكارهایی ارائه نمودهاند: اولین نكته، آگاهی مردم از الگوهای استفاده افراطی از اینترنت است.
شناسایی علایم اولیه بسیار مهم است و بخش كلیدی آن مدت زمانی است كه شخص در اینترنت میگذراند ولی مدتی كه او درباره آن فكر میكند یا به كارهایی جانبی مربوط به اینترنت میپردازد هم مهم هستند.
گلدبرگ و یانگ عقیده دارند كه اگر شخص بتواند این مشخصهها را شناسایی كند، میتواند یا از شروع آن جلوگیری كند یا جلوی رشد و وخامتش را بگیرد.
نكته دوم، كشف عامل زمینهای اختلال است. اعتیاد به اینترنت هم مثل تمامی اعتیادها، از مشكل یا مشكلاتی اولیه سرچشمه میگیرد و این كاربران باید از خود بپرسند چه چیز باعث میشود آنها چنین ساعات طولانی را با اینترنت پر كنند یا مردم دربارهاش بیندیشند؟
چرا آنها ترجیح میدهند از جریان زندگی عادی و روزمره خود فرار كنند و به دنیای مجازی شبكه پناه برند؟ گام سوم، پیدا كردن راه حلی برای این مشكل اصلی و تلاش برای گشودن این گره است.
فرار از هیچ دشواری و مسئلهای به برطرف شدن و تسهیل آن نمیانجامد. اینترنت برای این اشخاص راهی برای فرار از میدان نبرد یا مشكلات است كه نه تنها گرهای از كارشان باز نمیكند بلكه آنها را با كلاف سردرگمی مواجه میسازد. و بالاخره گام چهارم تلاش برای از بین بردن این اعتیاد است.
این دو متخصص كاهش تدریجی تعداد ساعات كار با اینترنت در هر روز را توصیه میكنند تا مدت زمان معقول و مناسبی به دست آید. قطع یك باره آن توصیه نمیشود چرا كه باعث اضطراب و ناآرامی شدیدی در فرد خواهد شد.
در آخر باید گفت كه وجود امكان اعتیاد به اینترنت و IAD نمیتواند مضر بودن و «دشمن» بودن اینترنت را برساند. اینترنت و امكانات موجود در آن از بسیاری جهات مهم و ارزشمند هستند.
استفاده از آن آسان بوده منبعی بیكران از آخرین دانستنیها و اطلاعات و اخبار روز پیش چشمان كاربر گشوده میشود. اینترنت هم از بسیاری جهات زندگی ما را ساده میكند و هم از خیلی وجوه پیچیده و مشكل كاربران میتوانند خود را با هویتهای جدید در اینترنت معرفی كرده با یكدیگر ارتباط برقرار نمایند و چه بسا شخص این روابط آنلاین را به مانند روابط دنیای واقعی بپندارد.
مشكلات زمانی خود را نشان میدهند كه شخص آن قدر در زندگی مجازیاش در دنیای مجازی غرق میشود كه از زندگی حقیقیاش غافل شده سلامتی، شغل، روابط خانوادگی و دیگر مسئولیتهایش را فراموش میكند. كار با اینترنت هم مثل همه كارهای دیگر محتاج رعایت تعادل و میانهروی است و تفاوت میان یك «كاربر سالم» و یك «كاربر معتاد» در همین نكته است.

 

منبع:روزنامه همشهری
ارسال توسط كاربر محترم : sayesar